turk donyasi
زبان،تاریخ و فرهنگ مردم ترک
درباره وبلاگ


سلام به وبلاگ من خوش آمدید از اینکه به وبلاگ اینجانب سر میزنید خوشحالم. در ارائه و جمع آوری مطالب این وبلاگ سعی شده است مطالب مفید راجع به زبان ، فرهنگ و تاریخ مردم ترک از اکثر سایتها و وبلاگهای ایرانی و سایر کشورها به خصوص کشورهای ترک زبان دنیا استفاده شده است و در واقع گلچینی از مطالب سایت های مختلف است که در قالب یک وبلاگ جمع شده است. و سعی شده است با ارائه مطالب آموزش و همچنین لینک های مفید به یادگیران زبان ترکی کمکی کوچک کرده باشیم .خواهشمند است ما را از نظرات سازنده تان بی نصیب نفرمایید. ترکون دیلی تک سوگیلی ایستکلی دیل اولماز آیری دیله قاتسون بو اصیل دیل اصیل اولماز
نويسندگان
چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, :: 15:24 :: نويسنده : داوود بدرزاده

نگرش والا به زن در داستان هاي دده قورقود


كتاب‌ « ده‌ده‌قورقود »‌ كتابي داستاني است كه سرگذشت‌ آبا‌ و اجداد توركان در سالهاي دور مي‌باشد . اين كتاب مجموعة داستانهاي قهرمانان « اوغوز » است‌كه تخميناً حدود هزار سال قبل توسط « د‌ده‌قورقود » جمع‌آوري شده‌است . ولي به اعتقاد اكثر محققان از جمله « جعفري ليوايس » و « آي بوكو بووسكي » . اين داستانها از سالهاي بسيار دور در ميان توركان به صورت شفاهي موجود بوده است .
كتاب « دده قورقود » در هر قسمت مملوء از عشق به مردم ، سرزمين و احترام به پدر و مادر و‌ حرمت قائل شدن به پير و بزرگ ، تحسين و پرورش روحيه دلاوري و جنگاوري ، پايبندي به ‌اصول‌ ، ايمان و‌ اعتقاد به خداي بزرگ است ‌كه به زباني بسيار شيوا و روان و تأثيرگذار به خوانندگان القا مي‌شود .
دكتر جواد هيئت در كتاب « سيري درتاريخ‌ زبان و لهجه‌هاي توركي » مي‌نويسد : كتاب « د‌ده‌قورقود » از شاهكارهاي ادبي و فولكولوريك دنياست .
اين كتاب را به حق مي‌توان پدر ادبيات شفاهي و فو‌لكولوريك ملت آزربايجان دانست و به قول دكتر محمد فؤاد كؤپرولوزاده : اگر تمام آثار ادبيات توركي را در يك كفة ترازو بگذاريم و كتاب « د‌ده‌قورقود » را در كفةديگربازهم سمت « د‌ده‌قورقود » سنگيني خواهد كرد .
در نگاه اول وقتي به اين كتاب مي‌نگريم بيشتر از چند داستان ساده و زيبا به نظر نمي‌آيد ولي چه ‌چيزي سبب مي‌شود اين داستانهاي گران سنگ به عنوان مهمترين اثر مكتوب توركي به حساب آيد . آيا فقط چند داستان زيباست كه باعث مي‌شود سال 1999 توسط يونسكو بعنوان سال « دده‌قورقود » نام بگيرد ؟ يقيناً اين‌طور نيست . وقتي كمي كنجكاوانه‌تر به اين كتاب نظر افكنيم به اقيانوسي از مفاهيم اصيل و ناب انساني مي‌رسيم كه براي زندگي بشري لازم و ضروري است . با كمي دقت ، به جنبه‌هاي والاي تمدن و فرهنگ والاي خويش مي‌رسيم . نكاتي كه در كمتر تمدن و فرهنگي موجود بوده و بار ديگر به تورك بودن و آذربايجاني بودن خود بيشتر غر‌ّه و شادمان مي‌شويم .از آن جمله مي‌توان به نگرش انتفاعي دده قورقورد به زن پرداخت :
به جرأت مي توان گفت از مهمترين نكات اين كتاب توجه خاص آن به بانوان است و بارزترين مطلبي كه در كتاب « دده قورقود » به چشم مي خورد زن ، نقش او و نحوه ي نگرش به اوست . در اين كتاب كه بازگو كننده ي فرهنگ اصيل توركان است هيچ گاه به زن و دختر به عنوان موجودي در رتبه ي پايين تر نسبت به مرد توجه نمي شود در اين كتاب و به عبارت بهتر درفرهنگ ما به هيچ وجه از زن به عنوان موجودي براي مرد ياد نمي شود . هرگز از محدوديت براي زن ها حرفي زده نشده است و از بعد شهوت راني يك مرد نسبت به زن سخن نيامده است . در اين كتاب زن با الفاظ زشت و ناشايست مورد خطاب قرار نمي گيرد وهيچ مردي به خود اجازه ي هيچ گونه توهيني به زن را نمي دهد . هيچ مردي به خود حق ظلم به همسرش را نمي دهد و هيچ زن توركي نيز زير بار ظلم نمي رود و زن به حكم زن بودنش هرگز مجبور به ماندن در كنج خانه نيست بلكه از مهمترين ويژگيهاي زنان در اين كتاب خصلت پهلواني و جنگجويي آنهاست كه لازمه ي آن تمرين و ممارست فراوان و حضور در جامعه هم پاي مردان است ، در اين كتاب از زن به عنوان مشاوري براي مرد و همسر ياد مي شود و مرد هميشه مشكلاتش را در وهله ي اول با او در ميان مي گذارد .
در ذيل به نكاتي چند در مورد زن اشاره مي كنيم :
1 )روحيه پهلواني و جنگجويي در ميان زنان ما مهمترين بخش را تشكيل مي دهد .
اگر كتاب را بخوانيد مي بينيد كه هر گوشه آن مملوء از روحيه پهلواني زنان است براي اينكه زن به اين خصيصه دست يابد لازم است در جامعه تفاوتي ميان او و مرد نباشد بايد او نيز بتواند راحت در اجتماع حضور يابد تا بعد از آن بتواند به تمرين و يادگيري جنگاوري بپردازد بايد نحوه نگرش به او آنقدر والا باشد كه بتواند مانند مردان به رزم و جنگ بپردازد چيزي كه در فرهنگ اصيل ما ملّت تورك موجود بوده ولي متأسفانه در قرون اخير با آميخته شدن با ساير فرهنگ ها زن تورك نيز به فردي خانه نشين ( البته نه به اندازه ساير اقوام ) تبديل شده است
به عنوان مثال :
11-) در داستان (1) ( ديرسه خان اوغلو بوغاجين داستاني ) وقتي ديرسه خان بعد از شكار بدون پسرش بوغاج به خانه باز مي گردد همسرش به خيال اينكه پسر به دست كفار اسير شده مي گويد :
اگر دوزو بودورسا
دوغروسونو دِ « دورسا »
ائله سه خان بابامين
يانينا وارارام من
قوشون سيلاح خزينه
آليپ قاييدارام من
مينيب بئدوو آتيمي
سيلاحيمي قاپارام
گيريپ قانلي دويوشه
بوغاجيمي تاپارام
دونمه ره م بو يورشدن
دوشوب دوشمن زينجه
دونمه ره م قول- بود اولوب
آتيمدان ائنمه يينجه
21-) در داستان سوم ( باي بورانين اوغلو بامسي بئيره يين داستاني )
وقتي « بئيره ك » به چادر « باني چيچك » كه دختر نيرومند و جنگاوري بود مي رسد، باني چيچك براي امتحان او خودش را به دروغ دايه ي خويش معرفي كرده و مي گويد :
« گل ايندي سنينله آت چاپاق ، مني كئچرسنسه اونودا كئچرسن . سنينله گوله شك ، مني ييخارسانسا اونودا ييخارسان اوندا او قيزسنه گلر . "
31-) در داستان (4) ( بورلاخاتونون داستاني)
هنگامي كه اوروز پسر قازان خان به اسارت كفار درآمد وقتي مادرش بورلاخاتون از اين موضوع با خبر مي شود به قازان خان مي گويد :
آزغين ، ياغي دوشمنه توتدوردونمو اوغلونو؟
زيندانلاري داغيديب داردا قويارام اونو
كافيرلري بيراخمام اوغلومو آلمايينجا
41-) در داستان 6 ( قانلي قوجا اوغلو قان تورالي نين داستاني ) در وصف دختر خان و بزرگ ترابوزان چنين آمده : « باشچي بير گوزل قيزي وارييدي ساغينا ، سولونا ايكي قوشا ياي چكديرميشدي آتديغي اوخ يئره دوشمزدي » اين مورد در وصف قدرت دختر پادشاه آمده است .
51-) در داستان 6 ( قانلي قوجا اوغلو قان تورالي نين داستاني ) سئلجان خاتون وقتي مي بيند دشمنان به دنبال او و « قان تورالي » مي آيند آماده ي نبرد مي شود و :
« قيز بونو دئدي دوردو اوغلانين آتيني يهرله ييب حاضير توتدو . اؤزوده آتلاندي ، ساواش پالتاريني گئيدي . سونگوسونو الينه آلدي . بير يوكسك يئره چيخيب آت بئلينده دايانيب گؤزله دي .
61-) در داستان 10 ( اوشون قوجا اوغلو سگره كين داستاني )
زن « سگره ك » وقتي مي شنود سگره ك به او مي گويد تا 6 سال چشم به راه من باش بعد از آن بدان كه من كشته شده ام مي گويد :
گورسم كه هيجران قورتامير سونو
گـــييرم من اينيمه دمــــير دونو
تاخيب سيلاحيمي اوخو كاماني
گوده رم يوللاري كسيب هرياني
آلتي يول اوستونده چادير چكره م
كورپولر سالارام آرخلار چكره م

2) نجابت و پاكي كه از ويژگيهاي همه دختران و همه زنان تورك است .
در قسمت قبل در مورد پهلواني و حضور زن در اجتماع صحبت شد كه ناشي از نگرش والا به زن بود ولي اين نگرش از كجا ناشي شده است ؟ در جواب بايد گفت زن و دختر تورك در طول ساليان دراز نشان داده است كه از اين آزادي سو‌ء استفاده نمي كنند و هميشه حيا و پاكدامني را سرلوحه و به عنوان مهمترين خصلتش قرار داده است .
در داستان 2 ( قاراچوق چوبانين داستاني ) وقتي زن و فرزند و اهل خانه قازان توسط شوكلي ملك به اسارت گرفته شدند شوكلي ملك براي اينكه بيشتر آبروي قازان را ببرد تصميم مي گيرد « بورلاخاتون » همسر قازان براي او و يارانش باده ي شراب بگرداند و ساقي شود وقتي بورلاخاتون متوجه مي شود به تمام زنان اسير شده مي گويد هر وقت آمدند همگي بگوييد ما بورلاخاتون هستيم تا چنين ننگي حاصل نشود شوكلي ملك براي اينكه بفهمد كداميك از زنان بورلا خاتون است مي گويد از گوشت « اوروز » پسر بورلاخاتون بياورند هر كس نخورد او بورلاخاتون است بورلاخاتون وقتي متوجه مي شود به نزد پسر رفته و موضوع را با او در ميان مي گذارد اوروز نيز در جواب مي گويد مادر جان من فداي ناموسم شود تو حتماً از گوشت من بخور تا دشمن نتواند تو را به باده گرداني مجبور كند و باعث جاري شدن آبروي من و پدرم شود .
آرپا چايي آشدي داشدي
سل ساراني آلدي قاشدي
3فداكاري و ايثار زنان
در داستان 5 ( دوخا قوجا اوغلو ده لي دومرول داستاني ) وقتي كه عزرائيل به ده لي دومرول مي گويد به جاي جان خودت جان ديگري بياب كه من آن جان را بگيرم ده لي دومرول نزد پدر و سپس مادرش مي رود كه هيچ كدام حاضر به گذشتن از جانشان نمي شوند ولي وقتي ده لي دومرول موضوع را با همسرش در ميان مي گذارد همسرش مي گويد :
قارشي ياتاق قارا داغي
سن ده ن سونرا نئيله ره م من
گوروم اولسون كئچر اولسام
سويوق سويوق بولاقلار
سن ده ن سونرا نئيله ره م من
يئر شاهيد اولسون دومرول
گوي شاهيد اولسون دومرول
قــــــادير الله شاهيد اولسون
نه دئييرسن من دومرول
منيم بو شـــيرين جانيــــم
قورباندير سنه "دومرول"

همانطور كه مي دانيم ايثار جان كار هر كسي نيست و تنها كساني ميتوانند از عهده آن برآيند كه از هر لحاظ به بالاترين درجات انساني نائل شده باشند نسبت دادن اين ويژگي به زن در اينجا نشانگر نگرش بسيار والاي دده قورقود و ملّت تورك به زن است .

4) حق انتخاب شوهر و عدم اجبار و تحميل براي ازدواج براي دختران
اين مورد يكي از مشكلات بزرگ دختران در سالهاي نه چندان دور بوده است ولي همان طور كه در مثال خواهيد ديد در فرهنگ توركان در هزار سال پيش حداقل در خانواده هاي بزرگ اجباري براي ازدواج دختران وجود نداشته يا كمتر موجود بوده است .
در داستان سوم ( باي بورانين اغلو بامسي بئيره يين داستاني ) باني چيچك كه خود را به عنوان دايه ي خويش به بئيرك معرفي كرده و در وصف باني چيچك مي گويد : او ائله اوغلانا گئتمك يسته ييركي ، آت چاپماقدا ، اوخ آتماقدا اونو گئچسين و گولوشمكده اونو ييخسين .
5-1)نقش مشاور و راهنما براي همسر
در داستان 9 ( بكيل اوغلو عمرانين داستاني ) وقتي بكيل توسط خان تحقير مي شود با غم و اندوه فراوان به خانه مي آيد و ماجرا را براي همسرش تعريف مي كند در جواب همسرش به او مي گويد در فكر انتقام از شاه نباش هر كس با شاه مخالفت كند كارش درست نمي شود تو هم اكنون به شكار برو و خوشگذراني كن و شراب بنوش تا حالت درست شود بكيل نيز سخنان زن را مصلحت مي بيند گوش فرا داده و به شكار مي رود .
6)احترام به زن توسط مردان :
در اين كتاب وقتي مرد زن خويش را خطاب قرار مي دهد با زبان بسيار شيرين و تعريف و تمجيد از همسر خود ياد مي كند به عنوان مثال :
1)در داستان اول ( ديرسه خان اغلو بوغاجين داستاني ) دورساخان وقتي مي خواهد همسرش را صدا كند اين چنين او را مورد خطاب قرار مي دهد :
بري گل باشمين بختي
بري گل ائويمين تختي !
شكرسوزلوم شيرين خويلوم
يئرييُنده سروي بويلوم
توپوغوندا سارماشاندا قارا ساچليم
قورو يايا بنزه ر چاتماقاشليم
قوشا بادام سيغمادان او دار آغيزليم
آلماكيمي آل ياناقليم ، خوش آوازليم
قادينيم گل گويچه ييم گل
گوزه ليم گل ، چيچيم گل
7) حق تقدم با زنان است .
يكي ديگر از خصايص اين كتاب اشاره به اين مطلب است كه حق تقدم با زنان است پدران ما به علّت قدرداني از ايثار و فداكاري زنان و نگه داشتن حرمت آنها احترام خاصي به زن قائل بودند بطوريكه هميشه حق تقدم با آنها بود . به عنوان مثال در داستان ششم ( قانلي قوجا اغلو قان تورالي نين داستاني ) قان تورالي به سنلجان خاتون در هنگام پرتاب تير مي گويد : قان تورالي دئدي : قيزلارين يولو اول دير ، اول سن آت .
8-1)نحوه ي نگرش مردان به زن
در داستان « دده قورقود » در دو جا از قصد ازدواج دو مرد با دو دختر سخن به ميان آمده كه در هر دو مورد نيز معيار انتخاب همسر توسط مردان نه زيبايي و نه ساير ظرافت هاي زنانه بوده بلكه پهلواني و جنگاوري معيار انتخاب مردان بوده كه اين نحوه ي نگرش بسيار ارزشمند نياكان ما را به زن نشان مي دهد زيرا در اين ملاك به هيچ وجه دخالت هوسراني و شهوت راني را نمي بينيم و اين نشان دهنده ارج و منزلت بالاي زنان ما بوده است .

در داستان ششم ( قانلي قوجا اوغلو قان تورالي نين داستاني ) قان تورالي ملاك انتخاب همسرش را براي پدرش اين چنين بازگو مي كند : « آتا من ائله بير قيز ايستر م كي ، من يئريمدن دورمادان اودورموش اولا ، من قارا قوچ آتيمي مينمه دن او مينميش اولا ، من كافر ائللرينه چاتماميش او چا تميش اولا قيلينچ وورا باش گتيره . » در داستان سوم ( باي بورانين اغلو بامسي بئيره يين داستاني ) در مورد معيار انتخاب همسر از زبان بئيره ك چنين آمده است : « آتا منه ائله قيز تاپ كي من يئريمنن دورماميش ، او دورموش اولسون ، من آتيما مين مه ميش او مينميش اولسون ، من دويوشه گيرمه ميش او منه باش گتيره . »

 

صفحه قبل 1 صفحه بعد
موضوعات
پيوندها