turk donyasi
زبان،تاریخ و فرهنگ مردم ترک
درباره وبلاگ


سلام به وبلاگ من خوش آمدید از اینکه به وبلاگ اینجانب سر میزنید خوشحالم. در ارائه و جمع آوری مطالب این وبلاگ سعی شده است مطالب مفید راجع به زبان ، فرهنگ و تاریخ مردم ترک از اکثر سایتها و وبلاگهای ایرانی و سایر کشورها به خصوص کشورهای ترک زبان دنیا استفاده شده است و در واقع گلچینی از مطالب سایت های مختلف است که در قالب یک وبلاگ جمع شده است. و سعی شده است با ارائه مطالب آموزش و همچنین لینک های مفید به یادگیران زبان ترکی کمکی کوچک کرده باشیم .خواهشمند است ما را از نظرات سازنده تان بی نصیب نفرمایید. ترکون دیلی تک سوگیلی ایستکلی دیل اولماز آیری دیله قاتسون بو اصیل دیل اصیل اولماز
نويسندگان

آزادسازي نخست آزربايجان  توسط اردوي امپراتوري عثماني- ژانويه ١٩١٥

مئهران باهارلي

 

نيروهاي عثماني در قرن بيستم دو بار اقدام به نجات آزربايجان  و آزادسازي مركز سياسي آن تبريز كرده اند. بار نخست از اوائل ژانويه ١٩١٥ تا آخر همان ماه به مدت سه هفته و بار دوم از اوائل ژوئن سال ١٩١٨ تا اوائل ماه نوامبر همان سال به مدت چهار ماه و سه هفته. اين مقاله به بررسي اجمالي نخستين آزادسازي آزربايجان  توسط اردوي امپراتوري عثماني مي پردازد.

 

شيطان سازي پان ايرانيستها و روس پرستها از عثماني

تاريخ قرون وسطي پر است از قتال، كشتارها و جنگهاي بيهوده و بيمعني بين توده هاي ترك ساكن در ايران-آزربايجان امروزي و قلمرو عثماني. متاسفانه در اكثر موارد مانند دوره صفويان، دسته اول مسبب و مسئول اصلي فجايع مذكور شمرده مي شود. اما تركهاي عثماني بويژه از آغاز قرن بيستم در رابطه با تركهاي ساكن در ايران و آزربايجان، سياستهاي بسيار درست و دور انديشانه اي انتخاب كرده و به صورت متحد و ضامن امنيت آنها عمل كرده اند. تاريخ رسمي دولت ايران و تاريخنگاري پان ايرانيستي، علي رغم اين واقعيت، اردوي عثماني در آزربايجان  در دهه هاي نخستين قرن بيستم را "اشغالگر" مي نماياند. در حاليكه مردم ترك اين سرزمين آنرا "منجي" و "آزاديبخش" خود مي نامند. كمكهاي همه جانبه مجاهدين ترك عثماني به مردم آزربايجان در سالهاي حركت مشروطه٬ نجات آزربايجان شمالي در جنگ اول جهاني از اشغال روسيه تزاري، پايان دادن به قتل عام و كشتار خلق ترك در شمال آزربايجان توسط داشناكهاي ارمني، آزادسازي مناطق اشغالي آزربايجان  از دست روسيه تزاري و نجات مردم آزبايجان  از قتل عام داشناكهاي ارمني و جيلوهاي آسوري در سالهاي جنگ جهاني اول٬ تنها چند نمونه از ياري و اتحاد تركهاي عثماني با تركهاي ساكن در ايران و آزربايجان در حيطه آزاديها و امنيت عمومي آنها است. در سالهاي اخير نيز پان ايرانيستهاي بنيادگراي شيعي، "قصد عثماني براي انحلال ايران شيعي" را به اتهام "اشغالگري" آنها افزوده اند. چنانچه روحاني ترك تبار اما پان ايرانيست و بنيادگرا، خسروشاهي در اينباره چنين مي گويد: ("به علاوه آزربايجان شاهد بزرگ ترين يورش هاي سلاطين عثماني براي از ميان برداشتن و انحلال ايران شيعي و پس از آن قرار گرفتن در مركز نبردهاي نابرابر با روسيه تزاري بوده است. منبع: نهضت آزاديستان و شهيد شيخ محمد خياباني اثري جديد از استاد خسروشاهي(

مخفي نمودن و يا واژگونه نماياندن سياستهاي مثبت دولت عثماني در قبال مسائل ملي تركان ساكن در ايران و آزربايجان  در ربع اول قرن بيستم، در ضمن يكي از مولفه هاي جعل و تحريف تاريخ ملت ترك و وطن آزربايجان  توسط استعمار روس و فارس و ترك تباران فارس زده و روس پرست مي باشد. چرا كه سياستهاي عثماني و بويژه دو حركت اتحاد و ترقي و اتحاد اسلام نقش عظيمي در زدن نخستين جرقه خودآگاهي ملي تركي در ميان تركان آزربايجان  – در هر دو مقياس نخبگان و توده مردم - و روند ملت شوندگي آنها به معني مدرن در اوائل قرن بيستم داشته است. برخي از اين تدابير و سياستهاي آينده نگرانه عثماني در آزربايجان  چنين اند:

-ايجاد فضاي فرهنگي تركي در آزربايجان ، -انتشار نشريات تماما تركي زبان، -تاسيس مدارس تركي زبان در شهرهاي مختلف، -تشويق گذار به الفباي لاتيني تركي، -تشويق به تركي سازي نامهاي خارجي اماكن، -كاربرد زبان تركي در مناسبات رسمي (انجام سخنرانيها، صدور قبوض، نشر اعلانها، ...)، -تبليغ شعار اتحاد اسلام براي پايان دادن به اختلافات فرقه اي و مذهبي و فاناتيسم اسلامي كه عامل مهمي در جلوگيري از رشد شعور ملي تركي در ميان تركان آزربايجان بود، -طراحي پرچم مستقل براي آزربايجان  براي نخستين بار در تاريخ، -سازماندهي مقاومت مسلحانه مردمي ترك در برابر متجاوزين ارمني-آسوري در مناطق غربي آزربايجان ، -مقابله با اشغال آزربايجان  توسط روسيه تزاري، -آزادسازي بسياري از شهرهاي اشغال شده آزربايجان  توسط اشغالگران روس و متحدان ارمني و آسوري آنها، -زمينه سازي ديپلماتيك براي تاسيس دولت محلي آزربايجان  و حتي استقلال و يا الحاق آن به عثماني، -....

فتح نخست آزربايجان  بدست اردوي نجات بخش عثماني: ۹ ژانويه ١٩١٥ تا آخر ژانويه ١٩١٥- سه هفته

در سال ١٩٠٩ روسيه تزاري به بهانه عدم وجود امنيت در تبريز، تمام آزربايجان  را به اشغال خود درآورد و با مناطق سرحدي آزربايجان  با عثماني همسايه گرديد. بدين ترتيب شمال غرب ايران عملا از قلمرو دولت ايران خارج شد. با آغاز جنگ جهاني اول در سال ١٩١٤و درگيري مستقيم عثماني و روسيه، دولت عثماني نتوانست حضور قواي نظامي روس در آزربايجان و در مرزهاي شرقي خود را تحمل كند. لذا از دولت قاجاريه –حكمران اسمي آزربايجان - خواستار خارج نمودن روسها از آزربايجان شد. دولت قاجاريه كه عملا حاكميتي در آزربايجان نداشت، مسأله را با روسها در ميان نهاد ولي روسها نه تنها به اين درخواست مشروع وقعي ننهادند، بلكه به تحكيم حضور نظامي خود، ماندگار كردن اشغال آزربايجان  توسط اردوي تزاري اقدام نمودند. در اين راستا سرفرماندهي ارتش روسيه در قفقاز تصميم گرفت واحدهاي نظامي موجود در شمالغرب ايران را تحت عنوان (سپاه آزربايجان) به فرماندهي ژنرال چرنوزوبوف تقويت و تجديد سازمان دهد. از اهداف اصلي اين نيرو آماده كردن مقدمات براي گشودن جبهه اي جديد بر عليه عثماني از شرق و حفظ امنيت محور ارتباطي جلفا-خوي- سلماس و اورميه بود كه مسير مناسبي براي وصول به عراق امروزين و آبهاي گرم و بالفعل درآوردن جاه طلبيهاي ارضي روسيه تزاري محسوب مي شد. استقرار هواداران و عمال محلي مسيحي روسها يعني دستجات مسلح ارامنه و آسوريها در منطقه آزربايجان نيز بر اهميت اين كريدور افزود.

دولت عثماني كه حركات نظامي و سياسي روسيه و عمال مسيحي ارمني-آسوري آنها در آزربايجان  را از نزديك رصد مي كرد، در اين اوان تصميم به اقدام يك جانبه و سد نمودن منويات روسيه در آزربايجان  گرفت. متعاقبا دو ماه و يك هفته پس از درگيري رسمي امپراتوري عثماني در جنگ جهاني اول در اواخر ماه اكتبر سال ١٩١٤، روز ۹ ژانويه (۲۰ دي) سال ١٩١٥قواي متحده ترك (اردوي نجات بخش عثماني به همراهي نيروهاي مسلح مركب از تركان آزربايجان ) پيروزمندانه وارد شهر تبريز شد و با مناطق مرزي آزربايجان شمالي همسايه گرديد. حضور قواي عثماني در سال ۱۹۱٥ در تبريز، مركز سياسي آزربايجان كمتر از سه هفته ادامه يافت.

تركيب قواي متحد ترك (آزربايجان - عثماني) در نخستين آزادسازي آزربايجان

در دوره مورد بحث قاطبه سياسيون و نخبگان ترك آزربايجان ، عثماني و اردوي عثماني را – بر خلاف روسيه تزاري و اردوي روس- نه تنها اشغالگر نمي دانستند، بلكه نجات بخش ملت ترك و منجي آزربايجان  مي شمردند. براي استفاده از اين تمايل و نيرو بود كه همزمان با آغاز جنگ جهاني اول و درگيري قواي روسيه و عثماني در خاك آزربايجان، مقامات عثماني در اقدامي اوليه و زمينه ساز، خطيب مشهور "عمر ناجي" را به آزربايجان  فرستادند تا با متشكل كردن گروههاي پارتيزاني و مردمي تركان آزربايجان  كه متحد طبيعي عثمانيان در مقابل قواي اشغالگر و متجاوز روسيه بودند، قسمتي از نيروهاي آنها را از جبهه هاي جنگ با عثماني بيرون نمايد. عمر ناجي همراه با روشني بيك، چركس ادهم و رشيد بيك به داخل آزربايجان آمد و ماموريت محوله را به خوبي انجام داد. عمر ناجي، افسر عاليرتبه عثماني، خطيبي برجسته و شاعر، عضو هئيت مديره جمعيت اتحاد و ترقي، از اعضاي تشكيلات مخصوصه عثماني، همرزم و دوست ميرزا سعيد سلماسي مبارز ترك در سالهاي انقلاب مشروطيت در آزربايجان بود. (وي كه حتي مصطفي كمال آتاتورك را نيز تحت تاثير خود قرار داده بود، به عنوان مامور تشكيلات مخصوصه در جبهه قفقاز و ايران، در آزربايجان شمالي و  انجام ماموريت نموده، در اين مناطق به متشكل نمودن گروههاي پارتيزاني متشكل از تركان آزربايجان بر عليه اشغالگران روس دست زده و خود در عمليات پارتيزاني شركت كرده است(.

 

پس از آن عثمانيان براي آزادسازي آزربايجان  در صدد اعزام نيروي نظامي به ايران برآمدند. خواست آنها اين بود كه آزاديخواهان و مجاهدان ترك آزربايجان  كه پس از اشغال آزربايجان  توسط ارتش تزاري روسيه به عثماني مهاجرت كرده و يا بدان پناهنده شده بودند به ايران برگشته، به اتفاق آنان براي آزادسازي آزربايجان  با سربازان روسيه وارد جنگ شوند. اين خواست عملي شد و دو ستون مسلح از مهاجرين ترك آزربايجان  تشكيل گرديد. در گرماگرم نبرد ساري قاميش در شرق تركيه، كه بخشي از نيروهاي روسيه مستقر در آزربايجان  به آن حدود انتقال داده شده بود، نيروهاي عثماني به همراه گروهي از مجاهدان ترك آزربايجان  و گروه هاي انبوهي از كردان قلمرو عثماني از غرب آزربايجان به سوي مركز و شرق آن و در قالب دو ستون پيشروي كردند.

پيشگام هر دو ستون متشكل از تركان آزربايجان ، كه يكي از مرز بازرگان و از سوي اورميه و ديگري از مرز بانه و از سوي ساوجبلاغ به سوي شرق در حال حركت بود، مجاهدان ترك آزربايجان  و كردان عثماني بودند و سپاهيان عثماني از پشت آنها حركت مي كردند. در ستون نخست دويست تن از شخصيتهاي ترك آزربايجان  از جمله امير حشمت نيساري، حاجي ميرزا آقا بلوري، ميرزا نورالله خان يكاني، حيدرخان عمواوغلي، نوبري، اميرخيزي، هاشم خان، نصرت الله خان، فارس الملك، حسين خان فشنگچي، (پسيان؟) و ديگران جاي داشتند. اين گروه تركان آزربايجان  همراه گروه هايي از كردان عثماني قبل از قشون عثماني وارد ايران گرديد و ضمن تعقيب روسها و ضربه زنيهاي مكرر به آنها تا حوالي شهر اورميه پيش روي كرد و نيروهاي روس را در موانه در دو فرسخي اورميه شكست داد. روسها ناچارا از سوي روستاي انهر به شهر اورميه كه تحت اشغال خود داشتند عقب نشيني كردند. در اين موضع، بخش ايرانگراي ستون مذكور (امير حشمت نيساري، ...) در خيانتي آشكار و گويا در مخالفت با انديشه سركردگان نيروهاي عثماني براي فتح شهر اورميه بنام دولت عثماني از ستون جدا شده و به جاي آزادسازي تبريز، خود را از طريق موصل و بغداد به تهران رساند. اما بقيه ستون به رهبري زنده ياد حاجي ميرزاآقا بلوري (از نخستين نمايندگان ترك گرائي دمكراتيك در آزربايجان ) همچنان تا تبريز با قشون عثماني و در تركيب نيروهاي متحده ترك همراهي و پيشروي كردند. ستون دوم از مجاهدان ترك آزربايجان  و دسته هاي كردان به فرماندهي زنده ياد حسين آقا فشنگچي كه پيشاپيش نيروهاي متحده ترك از مرز بانه و از طريق ساوجبلاغ جنگ كنان به آزربايجان وارد شده بودند، سرانجام همراه عساكر اردوي نجات بخش عثماني داخل تبريز شده و آنرا گشودند. ستون سومي از داوطلبان ترك آزربايجاني و كرد عثماني، به فرماندهي ابراهيم فوزي بيك چند روز بعد وارد تبريز آزاد شد.

همكاري توده ترك آزربايجان  با اردوي نجات بخش عثماني در آزادسازي نخست آزربايجان

در سالهاي جنگ جهاني اول بسيار بيشتر از نخبگان و سياسيون، توده ترك آزربايجان  به عثماني و اردوي عثماني به چشم فرشته نجات خود مي نگريست. پيش از آن سالها، در دوره بسيج و بي طرفي نيز عثماني در سراسر ايران و به ويژه در آزربايجان محبوبيت و نفوذ فوق العاده اي داشت. از اينرو پيشروي نيروهاي عثماني در آزربايجان با استقبال زايد الوصف توده هاي ترك صورت مي گرفت. از ساكنان مسير اين نيروها تنها ارامنه و آسوري ها با آنان دشمني مي ورزيدند و تركها و كردها و حتي يهوديان كه توسط دو گروه قومي مذكور مورد تجاوزات و مظالم روزافزوني قرار داشتند، كلا با آنها روي موافق نشان مي دادند و از آنها حمايت مي نمودند. عموم مردم مسلمان منطقه نيز از متحدين و به ويژه عثمانيها به بيرون راندن روسها و پايان دادن به استيلاي تزاريسم تجاوزگر اميد داشتند. از سوي ديگر ايرانيان هوادار آلمان نيز، پرچم عثماني را بر فراز خانه هاي خود به اهتزاز درآورده و تحت الحمايگي عثماني را پذيرفته بودند.

اقبال توده ترك در آزربايجان به عثماني و اردوي عثماني و تمايلات و احساسات مثبت كل مردم ايران نسبت به آنها آنچنان همگاني، عميق و نيرومند بود كه ”دولت ايران– كه پس از دوره مشروطه به حاكميت فارسگرايان در آمده بود- ابتدا در صدد بر آمد تا با نيروهاي عثماني وارد جنگ شود، اما چون در آن موقع تمايلات و احساسات مردم ايران نسبت به تركان عثماني را بسيار نيرومند يافت، صرفا به اعتراضات ديپلماتيك به دولت عثماني كفايت كرد". وزير مختار روسيه در تهران نيز، كه از احساسات دوستانه ايرانيها به ويژه تركها نسبت به عثمانيها و نيز از نفرت ايشان نسبت به روسها خبر داشت، در جريان مذاكره با وزير خارجه ايران در همين روزها در تقلائي عاجزانه براي ايجاد دشمني بين تركان ايران-آزربايجان و عثماني از طريق تحريك تعصبات مذهبي و كشمكش سني-شيعي، بدين نكته اعتراف مي كند: "ممكن است بعضي ها به مناسبت اين كه عثمانيها مسلمان و هم مذهب هستند، احساسات آنها متمايل به عثماني ها باشد. اگرچه اين دليل منطقي است، ولي نبايد تاريخ را فراموش كنند و در خاطر نياورند كه هيچ وقت عثمانيها با ايرانيها دوست نبوده اند و در هيچ موقع از خصومت هم خودداري نكرده اند". (ترفند استعماري دشمن نشان دادن عثمانيها كه براي تحميق تركان ساكن در ايران و آزربايجان  ساخته و پرداخته شده، تاكتيكي است كه امروز نيز عينا و به طور گسترده اي از سوي پان ايرانيستها، آزربايجانگرايان كلاسيك روس پرست و دولت جمهوري اسلامي ايران بكار مي رود).

آزادسازي تبريز

در تبريز پايتخت آزربايجان تحت اشغال روسيه نيز وضعيت به همين منوال بود. چنانچه به نوشته ليتن كنسول آلمان در تبريز "در آن شهر تحت اشغال نظاميان روسي، تقريبا از هر دو خانه يكي به پرچم عثماني مزين گرديد". در چنين وضعيتي خبر پيشروي قواي متحد ترك آزربايجاني-عثماني به طرف شرق آزربايجان، بويژه آزادسازي خوي به دست قواي متحد ترك آزربايجاني-عثماني و انتقال سربازان روسي مستقر در آنجا به آناتولي باعث هيجان و به شوق و غليان آمدن مردم تبريز شد. انتشار اخبار بسته شدن راه تبريز ـ جلفا و حركت قواي متحد ترك آزربايجاني-عثماني بسوي تبريز باعث وحشت سربازان روسي باقي مانده در شهر و فرار آنها و بسياري از خارجيان و ارامنه و انتقال موجودي بانك روس به روسيه شد.

با نزديك شدن قواي متحد آزربايجان -عثماني به شهر تبريز، گروههايي از مردم تبريز به پيشواز نيروهاي آزاديبخش در سردري (سردورد) رفتند. قواي متحد ترك آزربايجاني-عثماني به فرماندهي احمد مختار شمخال، شامل عده اي از مبارزان ترك آزربايجان  و از آن جمله زنده يادان حاجي ميرزا آقا بلوري سركرده گروه اول و حسين آقا فشنگچي سركرده گروه دوم در روز ۹ ژانويه ١٩١٥ (۲۰ دي) وارد شهر تبريز شدند و در اينجا نيز مورد استقبال پرشور توده مردم ترك قرار گرفتند. كسروي مورخ پان ايرانيست ضد ترك كه در آن روزها خود در تبريز حضور داشته، احوال شهر تبريز و شوق زايد الوصف ساكنان آن را چنين توصيف كرده است : "شهر، حال بس شگفتي داشت و پس از پنج سال اندوه و خواري نخستين بار بود كه يك شور و شادي در مردم ديده مي شد. سپاه روس و بيرون رفتن از تبريز چيزي بود كه هيچگاه گمان نرفتي، و چون در اين هنگام مجاهدان (ترك) تبريز و دسته هاي كرد و عثماني از مراغه بيرون آمده و آهنگ شهر كرده بودند و مردم آن را شنيده و گريختن روسيان را از رهگذر آن مي شماردند و از انگيزه درست آگاهي در ميان نبود از اينرو روسيان را براي هميشه رفته مي پنداشتند و گمان بازگشت نمي بردند، و همچون كساني كه از زندان بيرون آمده باشند، بهمديگر مژده داده ، شادماني مي نمودند".

پس از وارد شدن قواي متحده ترك آزربايجاني-عثماني آشكار مي شود كه تعداد آنها چندان زياد نبوده و از آن توده اندك كمتر از ۶۰۰ نفر - را نمي شد بعنوان يك نيروي جنگي آزموده حساب كرد. ليتن كنسول آلمان در تبريز، در باره دلبستگي و محبت شديد توده ترك به عثمانيان در سرتاسر آزربايجان  كه منجر به بزرگ نماياندن لشكر عثماني عازم تبريز و واداشتن روسيان به فرار و تخليه شهر شد چنين مي گويد :"تمام سكنه آن ايالت، با آن نفرت شديد خود از روسها، همگي باهم همدست شده بودند كه هر يك بسهم خود به اجراي آن بلوف بزرگ كمك كنند . . . آن اغراق گوييها در مورد تعداد نيرويي كه در حال پيش آمدن بود، همه و همه در جهت اجراي هدفي مشترك بود كه روسها را به اشتباه اندازند، آنان را بترسانند و از شهر بيرون كنند. آيا نبايد ملتي را كه چنان كاري را توانست انجام دهد، مورد تحسين قرار دارد؟"

فرمانده نيروهاي متحده ترك در نخستين روزهاي ورود به شهر با انتشار اعلانهايي به زبانهاي فارسي و تركي تأثير مثبتي بر افكار عمومي گذارد. او ضمن برسميت شناختن استقلال ايران، خطاب به مردم اعلام داشت كساني را كه به بهانه اخذ مداخل براي مردم شهر ايجاد مزاحمت مي كنند، به وي معرفي كنند تا به مجازات عمل خود برسند. ابراهيم فوزي بيك كه در مقام فرماندهي بقيه داوطلبان ترك آزربايجاني و كرد عثماني، چند روز بعد وارد تبريز شده بود نيز، اعلام كرد كه "عثمانيها براي غارت به تبريز نيامده اند، بلكه آنان تنها و تنها تصفيه آن ايالت از روسها و خدمت به اسلام است".

در دوره حاكميت كوتاه مدت عثمانيان بر آزربايجان  در اين برهه زماني و يا آزادسازي نخستين آن توسط دولت عثماني، توده مردم ترك به طور گسترده اي در سرتاسر آزربايجان با حاكميت جديد و از جان و دل همكاري نمودند. در تبريز و شرق آزربايجان اين همكاري و دلبستگي توده هاي ترك به نيروهاي نجات بخش عثماني، به جهت اخراج سالداتها و قزاقها و دراگونها از شهر و پايان دادن به ظلم و ستم اشغالگران روسي؛ و در غرب آزربايجان به سبب پايان دادن به كشت و كشتارهاي بيرحمانه و بلاانقطاع توده هاي بي دفاع ترك توسط دستجات مسلح ارمني و آسوري بود.

عقب نشيني نيروهاي متحده ترك و اشغال مجدد آزربايجان  توسط ارتش تزاري روسيه

قشون روس جاي سپرده به عساكر عثماني، پس از عقب نشيني از تبريز فراتر از مرند نرفته بود و درگيري هاي آن با نيروهاي عثماني در حوالي گردنه يام و صوفيان ادامه داشت كه در اواسط ژانويه سال ١٩١٥ (دي ماه ١٢٩٤ شمسي) فاجعه ساري قاميش به وقوع پيوست. در اين فاجعه اردوي عثماني در مصاف با اردوي روسيه، قريب به يكصد هزار تن از سربازانش را در كوههاي الله اكبر ارزروم در شرق تركيه از دست داد. روسها نيز ٣٠ هزار تلفات دادند. پس از پيروزي روسها در نبرد ساري قاميش، سربازان روسي به پشتوانه قشوني كه به فرماندهي ژنرال چرنوزوبوف از ساري قاميش به سوي تبريز در حركت بود و داوطلبان مسلح ارمني و آسوري نيز به آنها پيوسته بودند، از حدود صوفيان به پيشروي دوباره به سوي تبريز پرداختند. نتيجتاعثمانيان در روزهاي آخر ژانويه سال ١٩١٥ از تبريز عقب نشيني كردند. بدين ترتيب آزادسازي تبريز توسط عثمانيان بيش از سه هفته دوام نياورد و پايتخت آزربايجان ديگر باره به دست روسها اشغال گرديد. هر چند پس از رفتن عثماني ها و اشغال دوباره تبريز توسط قشون متجاوز روسيه، ديگر جنگ عمده اي در اين شهر و اطرافش اتفاق نيافتاد، اما اوايل سال ١٩١٥ ديگر نقاط ايران بويژه غرب آزربايجان همچنان عرصه كشمكش و درگيريها بين قواي روس و عثماني بود. بعد از آن نيز عثمانيها چند بار در سال هاي ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ براي بازپس گرفتن تبريز و آزادسازي آزربايجان اقداماتي كردند، اما در اين راه توفيقي به دست نياوردند. در بهار ١٩١٦ به تدريج تمام منطقه به اشغال روسها درآمد و آخرين تلاش عثمانيها براي اخراج روسها از آزربايجان  در نبرد ديلمان (ارديبهشت ماه) به ناكامي انجاميد.

پس از عقب نشيني نيروهاي عثماني و اشغال دوباره آزربايجان، روسها به انتقامجوئي و زهر چشم گرفتن از توده مردم ترك، به جرم همكاري با نيروهاي آزاديبخش عثماني دست زدند. باز چوبه هاي دار در ميادين علم و نفسها در سينه ها حبس گرديد. خبرنگار روزنامه كاسپي در گزارشي كه يكي دو ماه پس از خروج عثمانيها از تبريز تحت اشغال مجدد اردوي روسيه ارسال داشته، نوشته است كه در صد سال گذشته هرگز وضع مردم آزربايجان تا اين حد غيرقابل تحمل نبوده است. با حاكميت دوباره روسها بر تبريز، عده اي از مردم شهر كه با نيروهاي متحده ترك همكاري كرده بودند و بعضي از آزاديخواهان و مجاهدان دوره مشروطيت كه به شهر بازگشته و از مخفيگاههاي خود بيرون آمده بودند، به ناچار دوباره راه فرار و مهاجرت به عثماني را در پيش گرفتند

صفحه قبل 1 صفحه بعد
موضوعات
پيوندها