turk donyasi
زبان،تاریخ و فرهنگ مردم ترک
درباره وبلاگ


سلام به وبلاگ من خوش آمدید از اینکه به وبلاگ اینجانب سر میزنید خوشحالم. در ارائه و جمع آوری مطالب این وبلاگ سعی شده است مطالب مفید راجع به زبان ، فرهنگ و تاریخ مردم ترک از اکثر سایتها و وبلاگهای ایرانی و سایر کشورها به خصوص کشورهای ترک زبان دنیا استفاده شده است و در واقع گلچینی از مطالب سایت های مختلف است که در قالب یک وبلاگ جمع شده است. و سعی شده است با ارائه مطالب آموزش و همچنین لینک های مفید به یادگیران زبان ترکی کمکی کوچک کرده باشیم .خواهشمند است ما را از نظرات سازنده تان بی نصیب نفرمایید. ترکون دیلی تک سوگیلی ایستکلی دیل اولماز آیری دیله قاتسون بو اصیل دیل اصیل اولماز
نويسندگان
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 8:29 :: نويسنده : داوود بدرزاده


محمد بهمن‌بیگی (تولد ۱۲۹۸ - وفات اردیبهشت۱۳۸۹) نویسنده ایرانی و بنیان‌گذار آموزش عشایری در ایران است.
وی در ایل قشقایی در استان فارس به دنیا آمد. پس از پایان دوره کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران، در راستای سیاست‌های دولتِ وقت و حمایت اصل چهار ترومن، کوشش خود را برای بر پایی مدرسه‌های سیار برای بچه‌های ایل آغاز کرد
و با پی‌گیری‌های خود توانست برنامه سوادآموزی عشایر را به تصویب برساند. او توانست دختران عشایری را نیز به مدرسه‌های سیار جلب کند و نخستین مرکز تربیت معلم عشایری را بنیان نهاد. بهمن‌بیگی برای کوشش پی‌گیر خود در راه سوادآموزی
به هزاران نفر کودکِ تُرک، لُر، کُرد، بلوچ، عرب، و ترکمن، برنده جایزه سوادآموزی سازمان یونسکو شد. او تجربه‌های آموزشیِ خود را در چند کتاب در قالب داستان نوشته‌است.
 
والدین و انساب
پدر محمد بهمن‌بیگی که یکی از بزرگان تیره بهمن بیگی از ایل قشقایی بود در زمان حکومت رضاخان، وارد فعالیت های سیاسی شده و در منازعات ایلی با دولت اختلاف پیدا کرد که دولت وقت وی را مقصر شناخته و به تبعید محکوم کرد
کودکی و جوانی
محمد بهمن‌بیگی در سال ۱۲۹۹ در ایل قشقایی در خانواده محمودخان در تیره بهمن‌بیگلو از طایفه عمله قشقایی به هنگام کوچ دیده به جهان گشود. هشت ساله که شد، پدر یک منشی استخدام کرد و به خانه آورد که هم به محمد درس بدهد و هم برای او نامه بنویسد.
محمد دو سال نزد آن منشی درس خواند و الفبای سواد را آموخت.
"من در یک چادر سیاه به دنیا آمدم. زندگانی را در چادر با تیر، تفنگ و شیهه اسب آغاز کردم... تا ده سالگی حتی یک شب هم در شهر و خانه شهری به سر نبردم... زمانی که پدر و مادرم را به تهران تبعید کردند تنها فرد خانواده که خوشحال و شادمان بود،
من بودم... نمی‏دانستم فشنگ مشقی و تفنگم را می‏گیرند و قلم به دستم می‏دهند...
پدرم مرد مهمی نبود. اشتباهاً تبعید شد و دوران تبعیدمان بسیار سخت گذشت. چیزی نمانده بود که در کوچه‏ ها راه بیفتیم و گدایی کنیم. مأموران شهربانی - رضاخان - مراقب بودند که گدایی هم نکنیم. از مال و منال خبری نمی رسید. خرج بیخ گلوی مان را گرفته بود.
در آغاز کار کلفت و نوکر داشتیم ولی هر دوی آنان همین که هوا را پس دیدند گریختند و ما را به خدا سپردند..
به کتاب و مدرسه دلبستگی داشتم. دو کلاس یکی می‏کردم شاگرد اول می‏شدم. تبعیدی‏ها، مأموران شهربانی و آشنایان کوچه و خیابان به پدرم تبریک می‏گفتند و از آینده درخشانم برایش خیال‏ها می‏بافتند
ده ساله بود که در راستای سیاست تضعیف عشایر و تخته قاپوی اجباری، پدرش را به تبعید به تهران محکوم کردند و شش روز پس از تبعید پدر، مادرش را نیز به گناه فراهم کردن آذوقه برای عشایر مخالف دولت، به تبعیدگاه همسرش فرستادند. بنابراین، محمد همراه مادر تبعیدی از کوه‌دشت ب
ه تهران آمد و در مدرسه علمیه تهران مشغول تحصیل شد. پس از پایان دوره دبیرستان به دانشکده حقوق وارد شد و دوره کارشناسی حقوق را در سال ۱۳۲۱ به پایان رساند. او قبل از شروع به همکاری با اصل چهار ترومن، با معرفی یکی
از سران ایل قشقایی به آمریکا رفت و پس از مدت بسیار کوتاهی به وطن بازگشت. ازآن‌جاکه در شهر و در کارهای اداری دوام نیاورد، پس از چندی به ایل بازگشت.
خاطرات و وقایع تحصیل
محمد بهمن بیگی از اخذ مدرک کارشناسی خود و نحوه عکس العمل خانواده چنین اذعان می کند: "تصدیق لیسانس گرفتم. پدرم لیسانسم را قاب گرفت و بر دیوار گچ فرو ریخته اتاق مان آویخت و همه را به تماشا آورد. تصدیق قشنگی به شکل مربع مستطیل بود.
مزایای قانونی تصدیق و نام و نشان مرا به خطی زیبا بر آن نگاشته بودند.تصویر رتوش شده ام با چشم های خندان ،کراوات عاریتی ،موهای سیاه،در گوشه تصدیق می درخشید و قلب پدرم را از شادی و شعف لبریز می کرد.آشنایی در کوچه و محله نماند که تصدیق مرا نبیند و آفرین نگوید.
تبعیدی‏ها، مأموران شهربانی، کاسب‏های کوچه، دوره‏گردها، پیازفروش‏ها، ذرت بلالی‏ها و کهنه‏خرها همه به دیدار تصدیقم آمدند. من شرم می‏کردم و خجالت می‏کشیدم... من پس از خواندن نسخه فرانسوی یکی از تبعیدی ها و در مراجعت به خانه دیگر راه نمی‌رفت،
پرواز می‌کرد... ملامتم می‌کردند که با این تصدیق گرانقدر، چرا در ایل مانده‌ای و چرا عمر را به بطالت می‌گذرانی؟ تو تصدیق داری و باید مانند مرغکی در قفس در زوایای تاریک یکی از ادارات بمانی و بپوسی و به مقامات عالیه برسی"
همسر و فرزندان
استاد محمد بهمن بیگی 3فرزند است و نام همسر ایشان سرکار خانم سکینه کیانی می باشد.
وقایع میانسالی
محمد بهمن بیگی از خاطرات پس از اخذ مدرک لیسانس حقوق اش چنین بازگو می کند: "در پایتخت به تکاپو افتادم و با دانشنامه حقوق قضایی به سراغ دادگستری رفتم تا قاضی شوم و درخت بیداد را از بیخ و بن براندازم. دلم گرفت و از ترقّی عدلیّه چشم پوشیدم.
در ایل چادر داشتم، در شهر خانه نداشتم. در ایل اسب سواری داشتم، در شهر ماشین نداشتم. در ایل حرمت و آسایش و کس و کار داشتم، در شهر آرام و قرار و غمخوار و اندوه‌گسار نداشتم. نامه‌ای از برادرم رسید. بوی جوی مولیان مدهوشم کرد. ترقّی را رها کردم.
تهران را پشت سر گذاشتم و به سوی بخارا بال و پر گشودم. بخارای من ایل من بود ....به ایل رسیدم. ایل همانی بود که می خواستم و می پنداشتم .چادر پدرم ،بالای همان چشمه زلال و در میان همان دو کوه سبز و سفید افراشته بود و ..."
مشاغل و سمتهای مورد تصدی
محمد بهمن بیگی در سال ۱۳۲۱ مقطع کارشناسی رشته حقوق قضایی را در دانشگاه تهران به پایان رساند. محمد حدود دو سال به عنوان کارشناس واحد حقوقی بانک ملی در تهران مشغول به کار شد تا اینکه با اتمام دوران یازده ساله حبس و تبعید پدر همراه با خانواده به استان فارس و دامان ایل بازگشت
و به زراعت و چوپانی مشغول شد. او با مشاهده بیسوادی و مشکلات ناشی از آن در اطراف خود به فکر آموزش دختران و پسران عشایر با همکاری افرادی از عشایر که تا حدودی از مهارت سواد برخوردار بودند افتاد و در سال 1331 اولین مدرسه سیار عشایری را در محل زندگی خود راه اندازی کرد.
با مشاهده اشتیاق پسران، دختران، زنان و مردان عشایر به سوادآموزی، بهمن بیگی با هدف گسترش فعالیت های آموزشی به وزارت آموزش و پرورش مراجعه کرده و خواستار حمایت دولت از این طرح شد. بابت حمایت های مردمی و همچنین کمکهای دولتی،
مؤسسه دانشسرای عشایری در شیراز به عنوان مدرسه مرکزی آموزش عشایر تشکیل و آغاز به کار کرد. تاکنون هزاران نفر از افراد جامعه عشایری از این مؤسسه آموزشی فارغ التحصیل شده و مهارتهای آموزشی را فراگرفته اند.
مراکزی که فرد از بانیان آن به شمار می آید

 



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 صفحه بعد
موضوعات
پيوندها